آرزوها
آرزوها



 

 

عشقت ، بر این کالبد نیمه جانم قلمه زد

جوانه ی احساس،از نازکای دلم شکوفا شد

دشت دل ؛ سیراب از حضور تو گشت

وگل عشق ؛ طراوتی تازه یافت

........

بوسه باران نگاهت ؛ جان عطشانم را زنده کرد

و خورشید مهربانی ات ؛ بر قلب یخ زده ام تابید

حال وهوایی تازه ، درآسمان جانم هویدا شد

و بلبل دل ؛ نغمه ی عاشقی ساز کرد

با سرانگشتان مشتاق خود،

نُت زیبای دلدادگی را نواختی

که بر جان ودلم رخنه کرد.

و حالا ...

ترس نبودنت .... !

ترس رفتنت .... !

بگو که می مانی !.....

بگو که صحرای حزین ولم یزرع دل را ،

با دستان توانایت ،

با جان ودل مشتاقت ،

به گلستان عشق ودلدادگی بدل خواهی کرد!

وآسمان روح خسته ام را ،

پُرازعطر مشتاقی ومدهوشی خواهی کرد .

تا مست حضور تو گردم .

بگو که می مانی !....

تا دوباره با تو متولد گردم

بگو که می مانی !.......

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








نگارش در یک شنبه 10 آبان 1389برچسب:, ساعت 12:50 توسط پروانه - موضوع : <-PostCategory->

.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.




Digital Clock - Status Bar